نگاهی متفاوت به بازی‌های ویدئویی

روز بزرگداشت بازی‌های ویدئویی فرصتی را درا ختیار ما قرار می‌دهد تا از منظری دیگر به این حوزه جذاب و پرمخاطب نگاهی داشته باشیم.

به گزارش روابط عمومی آژانس وانبیز، هشتم جولای به عنوان روزی برای بزرگداشت بازی‌های ویدئویی در سراسر جهان شناخته می‌شود و ما نیز به همین مناسبت نگاهی متفاوت به دنیای جذاب این بازی‌ها انداخته‌ایم.

بخش مهمی از خاطرات کودکی و نوجوانی هر یک از ما را بازی‌های ویدئویی تشکیل می‌دهد. از میکرو و آتاری تا سگا و بعدها پلی‌استیشن و ایکس باکس همه و همه بخش جذابی از زندگی ما را در این سال‌ها تشکیل داده‌اند.
بازی‌هایی که حالا زندگی بزرگسالان را نیز درگیر خود کرده و گاهی آنقدر اعتیارآور می‌شوند که ساعت‌های بسیار زیادی را پای کنسول‌های بازی صرف می‌کنیم.

نخستین بازی ویدئویی تاریخ در سال ۱۹۵۸ میلادی ساخته شد. یک بازی با گرافیک بسیار ابتدایی که شبیه‌ساز بازی تنیس بود.
نکته قابل توجه اینجاست که پیش از ارائه رسمی اولین بازی‌های ویدئویی، این بازی‌ها حدودا یک دهه به صورت آزمایشگاهی ساخته و مورد بررسی قرار می‌گرفتند. رایانه‌هایی که ابعاد آنها گاهی به بزرگی یک اتاق بود و نخستین نمونه‌های بازی‌های ویدئویی را ارائه می‌کردند.

معمولا از بازی OXO به عنوان اولین بازی رایانه‌ای جهان یاد می‌شود. این بازی در سال 1952 میلادی بخشی از پروژه پایان‌نامه دکتری یک محقق بریتانیایی با نام ای. اس. داگلاس در دانشگاه کمبریج بود.

حدود شش سال بعد نیز یک فیزیکدان آمریکایی با نام ویلیام هگنباتوم، بازی تنیس دو نفره را ارائه کرد که قابلیت اجرا بر روی دستگاه اسیلوسکوپ را داشت. روند تکمیل و ساخت بازی‌های رایانه‌ای با سرعت در حال طی کردن مسیر خود بود و در سال 1962، بازی !Spacewar توسط دانشجویان دانشگاه MIT ساخته شد. این مسیر حالا بعد از گذشت سال‌ها به نقطه‌ای رسیده که هر روز شاهد ارائه یک بازی جذاب با گرافیک بسیار بالا و نزدیک به دنیای واقعی در کنسول‌های متوع هستیم.

اما در ادامه با نگاهی به کتاب Simulating Good and Evil اثر مارکوس شولزکه، از زاویه دیگر به بازی‌های ویدئویی پرداخته‌ایم. این کتاب تاکنون به زبان فارسی ترجمه نشده و بخش‌هایی از ترجمه این کتاب را در ادامه می‌خوانید:
بازی‌هایی که برای متقاعد کردن مخاطب طراحی یا دارای زیربنای ایدئولوژیک قوی هستند، دیدگاه‌ها و علایق واقعی را منعکس می‌کنند. آنها بینشی را در مورد اینکه دیگران چگونه دنیا را می‌بینند، به ما ارائه می‌دهند و این امر زمانی مهم جلوه می‌کند که دریابیم چه چیزی باعث ایجاد انگیزه در افرادی با ایدئولوژی‌های متفاوت می‌شود.

ما می‌توانیم از نقدهای بیرونی براساس ارزیابی نحوه مدل‌سازی بازی‌ها از جهان استفاده کنیم: چه اطلاعاتی را شامل می‌شوند؟ چه چیزی را حذف می‌کنند؟ روایت‌ها چگونه در آنها چارچوب‌بندی می‌شود؟
باید بدانیم که سرگرمی می‌تواند ما را تحت تأثیر قرار دهد یا متقاعد کند. اینکه بگوییم هیچ چیز اخلاقی مهمی در مورد بازی وجود ندارد – اینکه یک بازی فقط یک بازی است – تلقی اشتباهی است که می‌گوید بازی‌های ویدئویی کاملاً از زندگی واقعی قابل تفکیک هستند.

بازی‌ها براساس رویدادهای واقعی و دیگر رسانه‌های تخیلی شکل می‌گیرند. آنها تجربیاتی را به ما منتقل می‌کنند که ما آن تجربیات را با خود به زندگی روزمره می‌بریم. بنابراین، رابطه با جهان واقعی را می‌توان به بهترین شکل به عنوان رابطه‌ای مبادله‌ای و شناختی، اما مجزا از مبحث هستی‌شناسی، توصیف کرد.

بازی‌های ویدیویی با کمک انواع سناریوهایی که فیلسوفان برای توسعه و تبیین نظریه‌های خود از آنها بهره می‌برند، مخاطبان را سرگرم می‌کنند. علاوه بر این، بازی‌ها می‌توانند مطالب خلاف واقع را بسیار پیچیده‌تر کنند و عنصر اجرا – احساس واقعی تصمیم‌گیری به جای فکر کردن در مورد تصمیم‌گیری – را در بر گیرند. ظرفیت شبیه‌سازی اخلاقی یکی از بزرگ‌ترین نقاط قوت رسانه است و باید به آن توجه کرد.

بازی‌ها تنها زمانی می‌توانند چالش‌های اخلاقی ایجاد کنند که سناریوهای افراطی شامل قتل و انحراف جنسی را معرفی کنند. آنها فقط می‌توانند ما را مجبور کنند که با واقعیات ناخوشایند سیاسی و اجتماعی با شانس و خطر ایجاد توهین روبرو شویم.

در پایان آنکه، ما باید تحمل بسیار بالاتری برای محتوای ناراحت‌کننده در بازی‌ها داشته باشیم، زیرا این توانایی برای ساختن موارد متقاعدکننده و تشویق به تفکر اخلاقی ضروری است.

پست قبلی

چگونه یک رهبر پیشرو و تمام عیار باشیم؟

پست بعدی

از آمریکا و اروپا تا ایران، تب داغ تبلیغات در فوتبال

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *